با آب از سنگ راه نو می جویم
با دانه دوباره از زمین می رویم
با سبزه سرود زندگی می خوانم
هر لحظه که شعر تازه ای می گویم
***
ای چلچله! با تو برگ و بر داشت درخت
انگار پزنده بود و پر داشت درخت
خندید و برای دیدنت گل آورد!
از آمدنت مگر خبر داشت درخت؟
***
سرسبزی کشتزار می دیدم کاش
مردم را گرم کار می دیدم کاش
چوپان و عبور رمه و صحرا را
از پنجره ی قطار می دیدم کاش
بابک نیک طلب