آن سالها هر کس میخواست چهرهاش جاودانه شود، پیش این عکاس زُبده میرفت. کارش را خوب میدانست. با مهارت از نورپردازی استفاده میکرد. میدانست نور را با چه کیفیتی روی سطح حساس نگاتیو، ثبت کند. شاید آن روزها زیباترین لحظه های زندگیش بودند؛ برعکس روزهای تلخ کودکی.
یوسف کارش، از پدر و مادری ارمنی تبار در شرقیترین منطقهی ترکیه به دنیاآمد.۲۳ نوامبر سال ۱۹۰۸ در شهر مارین. او خاطرات تلخی از دوران کودکی در زادگاهش داشت. چون شاهد کشتار گسترده ی ارمنیان در ترکیه بود. همین زمان بود که به دلیل قحطی و گرسنگی، خواهرش را از دست داد. روزهای وحشتناک سپری میشد. دو سال گذشت. خانوادهی کارش تصمیم نهایی را گرفت. از ترکیه به سوریه رفتند و از سوریه به کانادا مهاجرت کردند. یوسف چهارده ساله خوشحال بود که از میدان جنگ جان سالم به در برده بود. در شهر کِبِک کانادا، نزد عمویش ساکن شدند. عموی یوسف عکاس بود. پس از استقرار خانواده، یوسف به مدرسه، رفت. بعد از مدرسه پیش عمویش عکاسی میآموخت. کشف استعداد برادرزاده، عمو را به این فکر انداخت که راه را برای شکوفایی استعداد او در زمینه ی عکاسی فراهم کند. بنابراین کارموز با استعداد را در سال ۱۹۲۸ به جان گارو، که عکاس ماهری در گرفتن عکس از چهرهها (پرتره) بود، سپرد. یوسف چهار سال پیش جان گارو در آمریکا شاگردی کرد. وقت آن شد که کارش را شروع کند. به کانادا برگشت و نزدیک مقر حکومت کانادا یک استودیوی عکاسی برپا کرد. کم کم با دولتمردان شروع به رفت و آمد کرد و از مجالس آنها عکس میگرفت. یوسف در بین افراد سرشناس محبوبیت پیدا کرد و شهرتش از مرزهای کانادا فراتر رفت. تا این که وینستون چرچیل پا به استودیوی یوسف گذاشت. عکاس فرصت کمی داشت تا یک پرترهی به یادماندنی از او بگیرد. چرچیل اخم کرده و سیگاری به لب گذاشته بود. ناگهان یوسف به سمتش رفت و با حرکتی سریع سیگار را از بین لبهایش برداشت و سریع پشت دوربین برگشت و از چرچیل که دستش را به نشانهی اعتراض به این کار یوسف، روی پایش قرار داده بود، عکس گرفت. پرترهای که تنها در عرض دو دقیقه گرفته شده بود، تبدیل به یکی از معروفترین پرترههای دنیا شد.
پس از آن پرترههای نقاشان، نویسندگان، رهبران سیاسی، دانشمندان، هنرپیشهگان و ورزشکاران … در این استودیو روی نگاتیو ثبت شدند. افرادی از جمله مادر ترزا، برنارد شاو، ارنست همینگوی، محمدعلی کلی، فیدل کاسترو، پیکاسو، انیشتین، آلبر کامو، گاندی و…
طی شصت سال عکاسی، یوسف این مهارت را پیدا کرده بود که چگونه از صورت افراد عکس بگیرد. آن چنان که میگفت: «درون هر مرد و زنی رازی نهفته است و من به عنوان یک عکاس وظیفه دارم نقابی را که همه هنگام عکس گرفتن، خود را پشت آن پنهان میکنند، کنار بزنم.»
یوسف کارش، تنها به عکاسی مشغول نبود. او پانزده جلد کتاب دربارهی هنر عکاسی نوشت که در آنها از مکالماتش برای کم کردن اضطراب سوژههای عکاسیاش قبل از گرفتن عکس نیز صحبت کرده است.
یوسف بعد از ۹۳ سال زندگی، ۱۳ جولای سال ۲۰۰۲ در شهر بوستون بر اثر عارضه یک جراحی درگذشت و در شهر اُتاوا به خاک سپرده شد.
ویدا رامین