بر چشم تو عالم ار چه می آرایند
مگرای بدان که عاقلان نگرایند
بسیار چو تو روند و بسیار آیند
بربای نصیب خویش کت بربایند
حکیم عمر خیام نیشابوری، دانشمندی است که او را آن چنان که باید و شاید نمی شناسیم. زندگی حکیم پر از ابهام است و بسیاری از زوایای شخصیتی او از نظرمان پنهان است.
خیام در اردیبهشت ماه سال ۴۲۷ هجری شمسی در نیشابور به دنیا آمد. نیشابور در آن زمان مهد فرهنگ و دانش بود؛ به طوری که از کتاب خانه هایش با شگفتی یاد می کنند. بسیاری از شاعران، حکیمان و دانشمندان را می شناسیم که نیشابوری بوده اند. خیام از همان دوران جوانی، نبوغ و استعدادش را نشان داد. او در جوانی پدرش را از دست داد و ناگزیر به ترک تحصیل شد و برای امرار معاش به سمرقند مهاجرت کرد. در آن جا با حمایت ابوطاهرعبدالرحمان بن احمد که از اشخاص مهم در سمرقند(قاضی القضات) بود به کسب علم ادامه داد. او ارزش بالای علم و دانش خیام را دریافته بود. خیام در همان زمان جوانی دو کتاب نوشت که یکی از آن ها کتاب معروف جبر و مقابله بود که به زبان عربی به یادگار مانده است. در همان دوران، سلجوقیان در ایران به قدرت می رسند و می گویند سلطان ملک شاه سلجوقی با تدبیر وزیر ایرانی خود، خواجه نظام الملک، خیام را به همراه عده ی دیگری از دانشمندان بنام به اصفهان دعوت می کند و در آن جا رصدخانه ای می سازد و خیام به کاری مشغول می شود که اعتقادی به آن نداشت و آن کار ستاره خوانی بود.
اغلب مردم خیام را با رباعیاتش می شناسند و ایرانیان او را شاعر می دانند. چنان که مردم دنیا او را به همراه هومر، دانته، گوته و شکسپیر از پنج شاعر بزرگ تاریخ جهان می شناسند.
جالب این جاست که خیام را تمام مردم دنیا، ایرانی می دانند و او معروف ترین ایرانی دنیاست. بسیاری از اندیشمندان او را علاوه بر شاعر، ریاضیدان، منجم، موسیقیدان، حکیم، فیزیکدان، فیلسوف، شیمی دان و هواشناس می دانند. حال این پرسش مطرح می شود که مگر می شود یک انسان به تنهایی این همه دانش را با هم داشته باشد؟
شخصیت خیام پر از تضاد و تناقض است. از طرفی کتاب ها و تألیف هایی که از او به ما رسیده، بسیار اندک و ناقص است و داستان هایی که از او نقل شده با مبالغه ی زیادی همراه است و در بسیاری نیز نسبت های غیرواقعی و دروغین به او داده اند. اما با همین اطلاعاتی که امروزه در دست ماست؛ می توان پذیرفت که خیام نابغه ای بوده که جلوتر از زمان خود حرکت می کرده و اگر زودتر از این ها شناخته می شد، بسیاری از مسایل حل نشده و بنیادی، سریع تر حل می شد و حداقل می توانستیم بسیاری از پیشرفت های امروزی را از آن ایرانیان بدانیم و خود را شریک تمدن عصر حاضر و عصر اطلاعات بدانیم. در مجموع ما خیام را توسط رباعیاتش شناخته ایم و به جنبه ها و ابعاد دیگر او توجه چندانی نکرده ایم.
اجرام که ساکنان این ایوانند
اسباب تردد خردمندانند
هان تا سررشته ی خرد گم نکنی
کانان که مدبرند، سرگردانند
سیامک نیک طلب