ferdowsi5
تهران، میدان فردوسی، مجسمه ی فردوسی. همدان، میدان بوعلی، مجسمه ی بوعلی سینا. مشهد، آرامگاه نادرشاه افشار، مجسمه ی نادر. نیشابور، آرامگاه خیام، نیم تنه ی خیام… هر کجای ایران که زندگی ‌کنی، حتماً یک بار یکی از این مجسمه‌ها را دیده‌ای. تا به حال به خالق آن‌ها فکر کرده‌ای یا بی‌اعتنا از کنار آن‌ها گذشته ای؟ تندیس‌گری که به گفته ی یکی از هنرمندان ایتالیایی، میکل‌آنژ مشرق زمین است.
حالا چشم‌هایت را ببند. ۱۱۷ سال به عقب برگرد. تهران دوره ی قاجار در سال ۱۲۷۳ را در ذهنت تصور کن. محله‌های قدیمی، باغ‌های باصفا، خانه‌های بزرگ و خوش‌نقشه با اتاق‌های تو در تو. در یکی از محله‌های اعیان‌نشین (جایی حدود پامنار و سیروس فعلی) خانه‌ای است بزرگ. صاحبش میرزا باقرخان صدیق‌الدوله است. او از اهالی مازندران بود که سال‌ها پیش به تهران آمد. در همین سال و همین خانه پسرش متولد شد. نام او را ابوالحسن خان گذاشت. دلش می‌خواست وقتی ابوالحسن خان بزرگ شد به آرزوهایش جامه عمل بپوشاند. برای همین در هفت سالگی او را به یکی از مدرسه‌های سبک جدید به نام مدرسه ی اقدسیه فرستاد. بعد از اتمام دوره ی ابتدایی، ابوالحسن خان به مدرسه ی آلیانس که توسط اروپایی‌ها تأسیس شده بود، رفت. استعداد هنری ابوالحسن خان در این دوره خود را نشان داد. او از دیوار مدرسه به عنوان تابلوی نقاشی استفاده می‌کرد و طرح‌های خود را روی آن می‌کشید. این کار باعث عصبانیت مدیران مدرسه شد. هر چه میرزا باقرخان از پسرش خواست از این کار دست بردارد، پسر گوش نکرد و تحصیل در مدرسه ی آلیانس را نیمه کاره رها کرد. بر خلاف میل پدرش به مدرسه‌ای رفت که کمال‌الملک آن را تأسیس کرده بود صنایع مستظرفه نام داشت. ابوالحسن خان ۲۶ ساله پس از سه سال تحصیل در آن مدرسه با درجه ی ممتاز، دیپلم خود را گرفت. و همان جا شروع به تدریس کرد. پشتکار و مهارت ابوالحسن خان در هنر به قدری بود که کمال‌الملک او را رقیب خود می‌نامید.
کم کم ابوالحسن خان شروع به ساختن مجسمه‌های گچی کرد. بدون استاد و بدون راهنما. در آن زمان هیچ استاد مجسمه‌سازی، نه در مدرسه ی صنایع مستظرفه، و نه در ایران، وجود نداشت. هنر ابوالحسن خان چنان کمال‌الملک را مجذوب خود کرد که گل خانه ی مدرسه را به کار مجسمه سازی او اختصاص داد. پس از مدت‌ها تمرین و ساختن مجسمه‌های گچی، به اصرار ابوالحسن خان، کمال‌الملک سنگی خریداری کرد و مجسمه‌ساز جوان با طرحی که از روی مجسمه ونوس کشیده بود؛ شروع به تراشیدن سنگ کرد. نتیجه کار مدلی بسیار زیبا از مجسمه ی ونوس شد. کمال‌الملک با خوشحالی فراوانی این مجسمه و ابوالحسن خان را به دربار احمد شاه ‌برد. این هنرنمایی نیز برای احمدشاه بسیار خوشایند بود و برای کمال الملک مقرّری ماهیانه تعیین کرد و هم چنین به او پاداش داد. استاد بزرگ، هیچ گاه به ابوالحسن خان نگفت که این مقرری را برای او پس‌انداز می‌کند. پس از ساختن مجسمه‌های گچی فراوانی از فردوسی، امیرکبیر، ابوالقاسم، دلاک حمام و الیاس دوره گرد، مجسمه ی سیاه نی‌زن را ساخت. دیگر باید برای تحصیل در مجسمه‌سازی به اروپا می‌رفت. کمال‌الملک او را تشویق کرد تا به این کار ادامه دهد. مقرری پس‌انداز شده را هم برای مخارج تحصیل در اروپا به ابوالحسن خان داد.
ابوالحسن خان در ۳۴ سالگی به مسکو و از آن جا به فرانسه سفر کرد. چهار سال در فرانسه زیر نظر استادان مجسمه ساز، تحت آموزش بود.
ابوالحسن خان در سال ۱۳۱۳ ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. ابوالحسن خان صدیقی و دوست دوران تحصیلش، مدرسه هنرهای زیبا را دایر کردند. پس از تأسیس دانشگاه تهران این مدرسه به دانشکده ی هنرهای زیبا تبدیل شد و ریاست آن را ابوالحسن صدیقی بر عهده گرفت. ابوالحسن خان هیچ گاه بی کار ننشست و در آن زمان به چهره‌نگاری از بزرگان ادب و علم ایران پرداخت تا تندیس‌های آنان را بسازد. تندیس سعدی، فردوسی و ابن سینا و… پسر ابوالحسن خان می‌گوید: «پدرم در طول زندگی‌اش شیفته ی سه شخصیت فرهنگی بود: خیام، فردوسی و سعدی.»
ابوالحسن خان، شاهنامه ی فردوسی و دیوان خیام را حفظ بود و در کلام خود از شعر های آن‌ها به ویژه شعرهای شاهنامه بسیار استفاده می‌کرد.
او در سال ۱۳۴۰ خود را بازنشسته کرد تا با خیال آسوده به مجسمه‌سازی بپردازد. مجسمه ی خیام او نزد ایتالیایی‌ها ارزش تندیس داوود، اثر میکل‌آنژ را داشت. در مراسم پرده‌برداری از مجسمه ی فردوسی در ایتالیا، نشان اول هنر ایتالیا را دریافت کرد. مجسمه ی خیام در پارک لاله تهران، مجسمه ی فردوسی واقع در میدان فردوسی تهران، مجسمه ی نادر در آرامگاه نادر شاه افشار، حاصل تلاش‌های ابوالحسن صدیقی در دوران بازنشستگی است.
ابوالحسن خان سال‌های پایانی عمرش را در انزوا سپری کرد. کتابش توسط یونسکو در سال ۱۳۷۳ منتشر شد. او در عمر ۱۰۱ ساله ی خود، حدود ۸۳ مجسمه از شخصیت‌های فرهنگی و علمی و… ساخت. او مدالی هم برای هزارمین سال فردوسی ساخت که در یونسکو به ثبت رسید.
ابوالحسن خان صدیقی در سال آذرماه ۱۳۷۴ چشم از جهان فرو بست. مجسمه ی برنزی امیرکبیر او پس از ۳۲ سال به همت شهرداری تهران در مهرماه ۱۳۸۹ از ایتالیا به ایران آورده شد و در پارک ملت قرار گرفت.
ویدا رامین

پاسخ بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*