نیما یوشیج در سال ۱۲۷۴ خورشیدی، در روستای یوش که یکی از روستاهای سرسبز و خوش آب و هوای استان مازندران است، زاده شد. پدر وی از گله داران و کشاورزان روستایشان بود. روستایی که نیما تا دوازده سالگی آن را ترک نکرد و سپس همراه خانواده اش به تهران آمد و در مدرسه ی سن لویی به تحصیل پرداخت. در همین زمان بود که با زبان فرانسه آشنا شد و سرودن شعر را به تشویق یکی از دبیرانش به نام ” نظام وفا” آغاز کرد. نیما یوشیج پس از پایان تحصیلش در وزارت دارایی مشغول به کار شد؛ اما روح سرکش و بی قرارش، تاب کارهای تکراری اداری را نیاورد و شغلش را رها کرد. دوران جوانی او در تنش های سیاسی مشروطیت و جنبش جنگل سپری شد. به این ترتیب به فعالیت سیاسی پرداخت و حتی می خواست به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و در راه آزادی کشته شود.
او در ۳۱ سالگی با عالیه جهانگیر که خواهر زاده ی میرزا جهانگیر صوراسرافیل (مدیر روزنامه ی صور اسرافیل) بود، ازدواج کرد. همسر او زنی فعال و مدیر مدرسه بود. پس از گذشت یک ماه از ازدواجش، نیما پدر را از دست داد و در همان روزگار نیز به خانه نشین شد.
نام حقیقی نیما یوشیج ” علی اسفندیاری” است. او در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام مستعار نیما یوشیج را برگزید؛ چراکه نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود. او در همین سال منظومه ای را با نام “قصه ی رنگ پریده” منتشر کرد که خشم شاعران سنتی را برآشفت. او از همان سالها هدف طعنه ها و آزارهای آنها قرار گرفت. انتشار منظومه ی “افسانه”، طرفداران شعر کهن فارسی را به راستی خشمگین کرد. او در نامه اش به میرزاده ی عشقی چنین می نویسد: “از مقابل تمام این اشخاص ناشناس (مخالفان و معاندان) مثل شیر میگذرم، مثل کوه محکم هستم که از اثر بادهای مخالف و شوریده از جا حرکت نخواهد کرد.” و در جایی دیگر می نویسد : “بدون مباهات به دیگران، امروز من پیشرو و مجدد شعر و نثر هستم. کیستند این وجودهای خشکیده که در چاردیوار شهر بزرگ شدهاند. کدام یک از اینها که بهتقلید قلم بهدست گرفتهاند، میتوانند خیال من را بشکنند. احساس و خیال را، آسمان صاف، ابرهای طوفانی و تاریکی جنگلها، روشنی قلهها و زندگانی، یک طبیعت ساده به من داده است.”
تا پیش از نیما ، سالها بود که شعر فارسی دستخوش تغییر چندانی نشده بود؛ اما او به یک باره قالب نظم فارسی را به هم ریخت و انقلابی در ساختار شعر فارسی ایجاد کرد. او محصول این انقلاب را ” شعر نو” نامید.
سرانجام وی در سال ۱۳۳۸ خورشیدی چشم از جهان فرو بست. امروز پیکر این شاعر نام آور ایرانی، بنا بر وصیتش، در زادگاه آبا و اجدادی و در منزل وی، واقع در یوش قرار دارد.
برخی از آثار وی عبارتند از:
افسانه، قصه رنگ پریده، منظومه ی نیما، خانواده ی سرباز، ای شب، مانلی، افسانه و رباعیات، ماخ اولا، شعر من، شهر شب و شهر صبح، ناقوس قلم انداز، فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ، آب در خوابگه مورچگان، مانلی و خانه سریویلی، مرقد آقا (داستان)، کندوهای شکسته (داستان)، آهو و پرندهها (شعر و قصه برای کودکان)، توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان)، آب در خوابگاه دختران، دنیا، خانه من است، نامههای نیما به همسرش، کشتی توفان، مجموعه کامل اشعار(تدوین توسط سیروس طاهباز)
سمیرا قاسمی