داستان مخاطب

دوچرخه

دوچرخه

می‌دانید چه شد که پایم شکست و چگونه از تخت بیمارستان سر در آوردم؟

نیایش

نیایش

خدایا، گناه هایی را که فکر می کنم، ببخش، حتی آن گناه هایی را که فکر نمی کنم می توانی ببخشی، ببخش.

فانوس دریایی

فانوس دریایی

سرد بود. آن قدر موج ها به بدنم ضربه می زدند که دیگر بدنم کرخت شده بود.

بادبادک

بادبادک

الفتی دارد با این دل آسمان و روحی که در ثانیه ثانیه ی عمرش بال هایی می گشاید رو به پرواز.

بخاری نفتی – بخاری گازی

بخاری نفتی – بخاری گازی

اوا، بچه جلو نیا! می خوای بسوزی؟